ما چهار نفر

یادداشتهای محل کار ما...

ما چهار نفر

یادداشتهای محل کار ما...

گله ....

خوب چی کار کنم بهم دروغ گفتن  

گفتن : بنویس .تو شروع کن ما هم می آیم  

ولی نیومدن  

همشون همش وقت ندارن  

خوب راست می گن یکی بچه داره  

یکی شوهر داره  

یکی هم خواهر زاده اش از شهر دور اومده دیگه با اون سرگرمه  

وقت نمی کنننننن که .... 

ولی من تا دلتون بخواد وقت آزاد دارم  

الافم  

بیکارم   

عکاس باشی

نظرات 2 + ارسال نظر
آناریاک چهارشنبه 14 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 11:54 ق.ظ

سلام عکاسباشی جان. وقتی اسمتو میشنوم یاد پیر مردای قدیمی میفتم که یه دوربین سه پایه دار با خودشون داشتن و همه رو مبحوت پیشرفت تکنولوژی میکردن.
خوب نیس انقد از بیکاری بنویسی ، ادارتون ور شکست میشه ها! یزره شما 4تا کار کنین بد نیس عزیزم. یخورده بجنبین و فعال تر باشین . براتون آرزوی سلامت و موفقیت دارم.................................آناریاک

آناریک جان همه اون چیزایی که سرچر جون گفت.

آن شرلی ی مادر! جمعه 4 دی‌ماه سال 1388 ساعت 02:33 ق.ظ

واااااااااااای!!! می بیننم که پست جدید از خودتون ول کردید.بسیار مسرور گردیدم!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد