ما چهار نفر

یادداشتهای محل کار ما...

ما چهار نفر

یادداشتهای محل کار ما...

اگر بااار گرااااااان بووودیموووو هااااای های!(قسمت دوم)

مثل این حاجی بازاری هایی که همیشه یک خاطره تکراری برای گفتن دارند(همون که ما کارمونو با ارو کردن کف مغازه شروع کردیم و اصلا هم بابای پولداری نداشتیم و ارث و میراثی در کار نبود و غیره) ،به مدد آقای رییس،حالا من هم بین همکارهایم حرفی برای گفتن دارم.البته چون کار ما یک خورده فرهنگیه،دیگه آب و جارویی در کار نبود ولی جونم براتون بگه که به غیر از سِمت های ویراستاری و مدیر فرمی و نویسندگی و خبرنگاری که همگی به تدریج به هم تبدیل می شد،برای سردبیر و آقای مدیر،چایی هم ریخته ام ....و برای مهمان رییس بزرگ خربزه قاچ کرده ام و دیگر هیچ!

یک روز رفته بودم توی اتاق سردبیر.خیلی مهربان شده بود آن روز.می خواستم لپش را بکشم و ....ولی حیف که اسلام دست و پای ما را بسته است!بعد از اینکه جلسه مان تمام شد و می خواستم بروم،روح از خود راضی گی و اعتماد به نفس دوباره به آن موجود مهربان و دوست داشتنی غلبه کرد و یکهو گفت: اگه می خوای حقوقی که می گیری حلال باشه یه چایی واسه من بریز ،بعد برو!

کُپ کردم.....به غیر از این چه کار می تونستم بکنم؟رفتم توی آشپزخانه و دیدم چایی در کار نیست.با خوشحالی گفتم:چای آماده نیست....و آمدم فلنگ را ببندم و جیم بزنم که تدبیری دیگر اندیشید و گفت:چای کیسه ای می خورم خب!

توی دلم گفتم:اِی بترکی،اِی! و برایش آب جوش و چای کیسه ای بردم و به خنده گفتم:حالا من هم اگر یک روز آدم معروفی بشوم،از این خاطره ها دارم که برای مطبوعات و مردم تعریف کنم....از همین ها که ما کارمان را با چای ریختن برای سردبیر شروع کردیم و اینا!

ماشالله کم نمی آورَد که.گفت:خواهش می کنم!شما استادید....معروفید....اصلا مجله متعلق به خودتان است...

و بهتر است از این لفظ استفاده نکنم که مرا خر کرد و محترمانه فرستاد به طبقه پایین که لابد در خلوت،کیسه خیس چای لیپتون را با دست فشار دهد،چایش را بریزد توی نعلبکی،فوت کند،هورت بکشد؛بعد هم پاهایش را بگذارد روی میزش و شاید ماهواره ببیند!

نظرات 3 + ارسال نظر
مدیر شنبه 31 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 12:33 ب.ظ

حیف اون سردبیر!!!!!!!!!!

سرچر شنبه 31 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 05:01 ب.ظ

ساعت ۵ هستش. همه رفتن فقط من و دبیر تحریریه هستیم ... داشتم پستت رو می خوندم. خیلی باحال بود. انقدر به سردبیر گیر نده یدفعه میاد می خونه ها....

باجگیر شنبه 31 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 06:46 ب.ظ

نصف حقوق ماهیانتون رو می گیرم، این پست رو نشون سردبیرتون نمی دم. از امروز ۴۸ ساعت وقت دارید تصمیمتون رو بگیرید. در اونصورت جوابتون رو بهم ایمیل کنید. یادتون نره اصلا شوخی ندارم و خیلی خیلی جدی گفتم. باور نمی کنید امتحان کنید

پیشته!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد