ما چهار نفر

یادداشتهای محل کار ما...

ما چهار نفر

یادداشتهای محل کار ما...

دلگیرم

سلام

چه خبر ؟ خوبید خوشید سلامتید؟

من که خوب نیستم

یعنی از همون روزهای اول عید بد خورده توی حالم . من ادم تو داری هستم هیچوقت هیچ حرفی که مربوط به خودم باشه به کسی نمی گم ولی اینبار دارم دق می کنم .

به کسی نگفتم . صدبار برای خودم نوشتم تا شاید یادم بره ولی نه از یادم رفت نه التیام بخشید به زخمم.

روز دوم عید وقتی یه چیزی از سرچر جون خواستم و سرچر جون هم در مقابل اون چیزی که من ازش می خواستم مسئولیت داشت و نمی تونست بهم بده خیلی شیک منو پیچوند.

می دونستم که مسئولیت داره و نمی تونه بده . بیچاره یه چیزی گفت که من ناراحت نشدم ولی اون شب اونقدر بهم برخورد که جلوی یه عالمه مهمون گذاشتم رفتم دیگه ام پیدام نشد.

حیف که نمی تونم بگم چه چیز ناقابلی بود.

می دونم شما هم وقتی بدونید هم مسخرتون می آد و هم خندتون می گیره.

نظرات 12 + ارسال نظر
سرچر پنج‌شنبه 8 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 02:29 ب.ظ

وقتی خودت می گی ناقابل به نظرت ارزش ناراحت شدن بر خوردن رو داره ....

[ بدون نام ] جمعه 9 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 01:05 ق.ظ

نه ارزش نداره ولی خوب چی کار کنم ناراحت شدم
بابا سرچر جون تو که منو می شناسی از هیچی ناراحت نمی شوم ولی نمی دونم چرا ازاین ناراحت شدم
تمام مشکل من هم با سردبیر نه با تو . من وتو دوستای خوبی هستیم
البته اگر آدمهای مثل سردبیر اجازه بیدن .
اصلا ولش کن اصلا هم فکرشو نکن
شاید ناراحتی من چیز دیگه ایه.

هرچی که هست شنبه 10 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 01:47 ق.ظ

سلام حالا چرا اومدین این جا با هم درد دل میکنید پاشین برین حضوری با هم صحبت کنید هم عید دیدنی کردین هم درد دل چطوره؟ در ضمن ما که نمی دونیم موضوع چیه بیشتر مارو هم کنجکاو وگیج می کنین.

آن شرلی دوشنبه 12 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 12:06 ق.ظ

چی شده؟ کی کیو کشته؟!!!!

الهه (شاکی) سه‌شنبه 13 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 03:16 ب.ظ http://shaki-real.blogfa.com

سلام
عیدت مبارک
اینقدر دلگیر نباش
درست می شه
.
.
.
یا حق

ماری یکشنبه 18 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 11:41 ق.ظ

از میسم(س از نوع ۳نقطش موجود نداشتم) کوچولوتون چه خبر؟

این میثم،همچین هم کوچولو نیست هان! بیست و دو سه سالشه....

یه آریایی سه‌شنبه 20 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 10:04 ق.ظ http://http://www.nejade-aria.blogfa.com/

سلام
عکاس باشی
غصه نخور
خودت که گفتی براش مسولیت داشت
مطمینم سرچر جون
اون شب
از تو ناراحت تر بود

ماری سه‌شنبه 20 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 10:46 ق.ظ

حالا کار نداریم میسم چند سالشه بگو عاشق کدومتون شده؟

مهدی سه‌شنبه 20 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 10:58 ق.ظ http://وب ندارم.com

چند روز پیش بود که سرچر
از وبلاگ وزینتون
تعریفاتی
رو از خود مبذول داشت
اون هایی که گفت رو خوندم
خیلی باحال بود
مخصوصا رویت خواهر ادیسون در تهران
سال خوب رو داشته باشید
ای چهار ناقلا

آقای ز سه‌شنبه 20 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 02:03 ب.ظ

سلام... شما ها هم تو اداره اید؟؟؟ اگه اینجوریه که خیلی باحاله... چقدر خوب

!...icegirl یکشنبه 25 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 11:04 ق.ظ http://icegirl9021.blogfa.ir

سال شکوفایی .... نو آوری ... کدورت ها را به گوشه ای پرتاب کنیم ... بیاید با هم دوست باشیم...

!...icegirl یکشنبه 25 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 11:17 ق.ظ http://icegirl9021.blogfa.ir

البته نا گفته نماند که من یه بار خودم یه همچین مشکلاتی که طرف فکر می کنه مسئولییت داره رو با یکی از دوستانم داشتم...فکر کن نمره درس ات نیمده باشه فکر کنی حذفی ... بعد شماره ی یه استادی رو بخوای که کارت گیرشه ...بعد دوستت بیاد بگه : نه ... من خودم باید با اون استاد حرف بزنم و... نمی تونم شمارشو به کسی بدم و ...مسئولیت دارم و ...و از این حرفا ... کارت هم اصلا پیش نره ...(دوستم مثلا مسئول دفتره یکی از استادهای دیگه بود که شماره ی استاد مربوطه را از آن طریق بدست آورده بود!)
خلاصه این بود انشای ما...نمی دونم ماجرای تو تا چه حد شبیه این داستان بود!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد