ما چهار نفر

یادداشتهای محل کار ما...

ما چهار نفر

یادداشتهای محل کار ما...

یک عدد تیمور دپرس شده

طبق معمول چهارشنبه ها، چهارشنبه گذشته بود که تیمور اومد و بر خلاف هر چهارشنبه خیلی ناراحت و غمگین و مثل هر چهارشنبه سئوال تکراری و مسخره مشکلی ندارید رو تکرار کرد. به خاطر این می گم مسخره که اگر مشکلی هم داشته باشیم کاری از دستش بر نمی یاد، چه مشکلی داشته باشیم چه نداشته باشیم دو تا خاطره از خودش ول می کنه و با یه لبخند اتاق رو ترک می کنه.

به هر حال چون خبرنگار جماعت آدم کنجکاویه ما هم داشتیم از فضولی که نه همون کنجکاوی دق می کردیم که این بابا چشه امروز، چرا انقدر ناراحته، به خاطر همین ازش پرسیدیم آقا تیمور چی شده؟ چرا انقدر ناراحتید؟ که با یه لبخند تلخ جواب داد: هیچی، چیزی نشده. همون موقع من از اتاق رفتم بیرون که عکاس باشی دوباره این سئوال رو تکرار کرده بود و تیمور هم به شرط اینکه این رو به کسی نگه گفته بود: یکی از اعضای خانواده ام امروز صبح مرد. طفلی عکاس باشی نیم خیز شده بود و با ترس پرسیده بود کیییییی؟ که تیمور گفته بود طوطیم. بعد عکاس باشی یه نفس راحت کشیده و گفته آهان، آخی، عیب نداره حالا ناراحت نباشید... و چون قول داده بود به کسی نگه اصلا هم به من نگفت... فقط وقتی من اومدم تو اتاق روی تقویمم نوشت و به قولش پایبند بود.

البته بعدا خود تیمور هم بهم گفت اما ازم قول گرفت که به کسی نگم. خوب منم به کسی نگفتم. مگه گفتم؟ من هم مثل عکاس باشی نوشتم، اینجوری به قولمون هم پایبند موندیم.

البته اتفاقی که در حین نشان دادن فیلم طوطی اش افتاد خیلی باحال تر هستش اما از قدیم گفتن آبروی مومن رو نباید برد، ما هم از گفتن آن معذوریم. شرمنده!!!

نظرات 3 + ارسال نظر
عکاس باشی شنبه 22 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 04:47 ب.ظ

می بینم که طلسم شکسته شدو سرچر جون دست به قلم

آرش جمعه 4 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 10:11 ب.ظ http://arashjavadi.blogsky.com

این وفای به عهدتون منو کشته!

الهه(شاکی) سه‌شنبه 15 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 01:56 ب.ظ http://shaki-real.blogfa.com

بیچاره طوطی!
خدا بیامرزتش

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد